آتش جزوعناصر 4گانه طبيعت است . شايد دليل خاص بودن ان ها , اين باشد كه هر كدام يكي از خصوصيت هاي انسان را نشان ميدهد
انسان اين موجود دو پا ,مي تواند مثل آب آرام باشد اما غوغايي در درون خود داشته باشد كه هر زمان خشمگين شد و اراده كرد كوهي را جابه جا كند
ميتواند مثل خاك بي رنگ و پر مايه باشد ,اما بستر رويش تمام جوانه ها باشد,مادري كه همه را پرورش ميدهد اما براي خود چيزي بر نمي دارد
مثل هوا حيات بخش , بزرگ وپايان ناپذير باشد
و حتي مثل آتش سركش و عصيانگر
آتش, همان اتشي كه همه بدي ها را مي سوزاند واز بين مي برد . آتش همان آتشي كه ملتي مي تواند از ان ققنوس واردوباره زنده شود . همان آتشي كه از حرم داغ ان چه يخ ها كه باز نمي شود و چه آب هايي كه به جوش نمي ايد ! چه مرده ها كه زنده نمي شوند و چه زنده هايي كه حركتي را شروع نمي كنند
هر كس به اندازه اي اين عناصررا در درون خود دارد . اما آنچه در تمامي انسان ها مشترك هست , آن روح و وجدان بشري است كه در همه هست
انسان به حكم انسان بودنش وظايفي دارد ؛ همين كه در برابر حوادث اطرافش بي تفاوت نباشد , خود يكي از مشخصه هايش است . بايد در مقابل اتفاقات اطراف كاري كرد , هر چند سخت به نظر برسد طولاني ترين راه هم بايد با اولين قدم آغاز شود. اگر صبر كنيد تا باد و وضع هوا كاملا مناسب باشد , هيچ وقت چيزي نخواهيد كاشت و هيچ وقت درو نخواهيد كرد.ممكن است روز را خورشيد بسازد اما روزگارش را ما ميسازيم
0 comments:
Post a Comment