امروز دوشنبه 4 آبان 94 خانواده هاي زندانيان سياسي و شهداي قيام و مقاومت بهمراه دكتر ملكي و شاگردان محمدعلي طاهري جلوي دفتر لاستيك دنا حضور يافتند كه مزدوران لباس شخصي رژيم به آنها مراجعه و گفتند امروز حق نداريد اينجا بايستيد و حكم برخورد و بازداشت داريم!
لذا جمعيت به سمت ديگر خيابان رفتند و تا تا ساعت 12 ظهر به تحصن شان ادامه دادند.
امروز مزدوران لباس شخصي رژيم از آنان عكس و فيلم ميگرفتند .
از خانواده ها نيز مادران خانم گوهر عشقي ( مادر ستار بهشتي شهيد)، مادر اميد عليشناس، مادر امين انواري، مادر و پدر سعيد زينالي( خانم اكرم نقابي) ، مادر سعيد حسين زاده ( زنداني سياسي) و دكتر ملكي … نيز بهمراه تعدادي بالغ بر 80 نفر از شاگردان طاهري كه هركدام باز هم عكسهاي فرزندان شان و يا زندانيان سياسي را در دست داشتند شركت كردند. در اين ميان مادر ستار بهشتي و امين انواري اعتراض ميكردند و با دردست داشتن عكسهاي فرزندانشان دادخواهي ميكردند.
مادر امين انواري رستمي فرياد زد: فرزند ديگرم را هم تهديد ميكنند...
گزارشي از يكي از تجمع كنندگان نيز عينا بقرار زير است:
امروز دوشنبه مصادف با ٩٤/٨/٤ به محل تحصن رسيديم ديديم پر است از مامور. لباس شخصي و لباس نظامي. اكثرا جوان هايي كه شايد از روي احتياج و بيكاري حاضر شده اند كه دوربيني به دست بگيرند و افرادي كه ازاري براي كسي ندارند عكس و فيلم بگيرند تا سر فرصت برادران ديگري ان ها را شناسايي كنند و پرونده را سنگين تر.
به ما گفتند اجازه نداريد جلوي دفتر بايستيد و دستور داريم برخورد كنيم و بازداشت ميكنيم!
ما هم بهانه اي به آنها نداديم و به اين سمت خيابان امديم و منتظر شديم كه نوري زاد از راه برسد . دوستان يكي يكي مي امدند و به جمع ما اضافه ميشدند .ماموران نسبت به عكس گرفتن شاگردان طاهري حساس بودند و حتي با يكي از افراد حاضر برخورد كردند و مجبورش كردند عكس را پاك كند.
مادر سعيد زينالي (از دانشجويان مفقود كوي دانشگاه 78) و همسر گراميش نيز در جمع ما بود. مادر ستار عزيز هم اين هفته در جمع ما حضور داشتند كه رو به مامور لباس شخصي فرياد برآورد كه پسر من را سه سال است كشته ايد به چه گناهي؟؟
به مامور لباس شخصي ميگفت پسر من را سه سال است كه كشته اند به چه گناهي!!!؟؟؟
همچنين از ساير خانواده هاي زندانيان سياسي از جمله خانم سيمين عيوض زاده مادر اميد عليشناس( زنداني سياسي محكوم به ده سال زندان به اتهام فعاليت حقوق بشري) و نيز مادر امين انواري رستمي هم حضور داشتند.
مادر امين ميگفت: شما فرزند ديگرم را هم تهديد ميكنيد و جان ما نيز در خطر هست.
صف طولاني جمعيت اين بار در اين سمت خيابان تا ايستگاه تاكسيها ادامه داشت و تا ساعت١٢ در همانجا مانديم.
لذا جمعيت به سمت ديگر خيابان رفتند و تا تا ساعت 12 ظهر به تحصن شان ادامه دادند.
امروز مزدوران لباس شخصي رژيم از آنان عكس و فيلم ميگرفتند .
از خانواده ها نيز مادران خانم گوهر عشقي ( مادر ستار بهشتي شهيد)، مادر اميد عليشناس، مادر امين انواري، مادر و پدر سعيد زينالي( خانم اكرم نقابي) ، مادر سعيد حسين زاده ( زنداني سياسي) و دكتر ملكي … نيز بهمراه تعدادي بالغ بر 80 نفر از شاگردان طاهري كه هركدام باز هم عكسهاي فرزندان شان و يا زندانيان سياسي را در دست داشتند شركت كردند. در اين ميان مادر ستار بهشتي و امين انواري اعتراض ميكردند و با دردست داشتن عكسهاي فرزندانشان دادخواهي ميكردند.
مادر امين انواري رستمي فرياد زد: فرزند ديگرم را هم تهديد ميكنند...
گزارشي از يكي از تجمع كنندگان نيز عينا بقرار زير است:
امروز دوشنبه مصادف با ٩٤/٨/٤ به محل تحصن رسيديم ديديم پر است از مامور. لباس شخصي و لباس نظامي. اكثرا جوان هايي كه شايد از روي احتياج و بيكاري حاضر شده اند كه دوربيني به دست بگيرند و افرادي كه ازاري براي كسي ندارند عكس و فيلم بگيرند تا سر فرصت برادران ديگري ان ها را شناسايي كنند و پرونده را سنگين تر.
به ما گفتند اجازه نداريد جلوي دفتر بايستيد و دستور داريم برخورد كنيم و بازداشت ميكنيم!
ما هم بهانه اي به آنها نداديم و به اين سمت خيابان امديم و منتظر شديم كه نوري زاد از راه برسد . دوستان يكي يكي مي امدند و به جمع ما اضافه ميشدند .ماموران نسبت به عكس گرفتن شاگردان طاهري حساس بودند و حتي با يكي از افراد حاضر برخورد كردند و مجبورش كردند عكس را پاك كند.
مادر سعيد زينالي (از دانشجويان مفقود كوي دانشگاه 78) و همسر گراميش نيز در جمع ما بود. مادر ستار عزيز هم اين هفته در جمع ما حضور داشتند كه رو به مامور لباس شخصي فرياد برآورد كه پسر من را سه سال است كشته ايد به چه گناهي؟؟
به مامور لباس شخصي ميگفت پسر من را سه سال است كه كشته اند به چه گناهي!!!؟؟؟
همچنين از ساير خانواده هاي زندانيان سياسي از جمله خانم سيمين عيوض زاده مادر اميد عليشناس( زنداني سياسي محكوم به ده سال زندان به اتهام فعاليت حقوق بشري) و نيز مادر امين انواري رستمي هم حضور داشتند.
مادر امين ميگفت: شما فرزند ديگرم را هم تهديد ميكنيد و جان ما نيز در خطر هست.
صف طولاني جمعيت اين بار در اين سمت خيابان تا ايستگاه تاكسيها ادامه داشت و تا ساعت١٢ در همانجا مانديم.









0 comments:
Post a Comment